ره صدساله را یک شبه نرفتم/ مخاطب با ساسانِ سرجوخه همذاتپنداری کرد
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۸۴۵۸۵۱
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، هژیرسام احمدی, بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران کار هنری خود را از تئاتر آغاز کرده است. از دیگر آثاری هنری او میتوان به نمایشهایی چون آلفا و خوابمردگی و تااون، تهران زیر بال فرشتگان، پس از برخورد جسم سخت به سر و … اشاره کرد. احمدی با بازی در سریال قورباغه به کارگردانی هومن سیدی اولین تجربه خود را جلوی دوربین به نمایش گذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هژیرسام احمدی در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره این سریال گفت: سرجوخه یک سریال معمایی، جنایی و اکشن است که متناسب با استانداردها ساخته شده است. این سریال با استفاده از ریتم بالا و شخصیت پردازی های متفاوت توانسته تأثیر خود را روی مخاطب بگذارد؛ امیدوارم مردم هم از دیدنش لذت برده باشند.
وی درباره آشنایی بیشتر مخاطب با او در سریال سرجوخه و تفاوت نقش ساسان با کارهای قبلی اش بیان کرد: من سالهاست تئاتر کار میکنم و اصالتاً پسر تئاترم. در دو سال اخیر هم در سینما و نمایش خانگی فعالیت داشتم ولی با نقش ساسان سرجوخه بیشتر شناخته شدم. نکته مهم این است که من از تئاتر به تلویزیون آمدم و قطعاً این اتفاق در تفاوت نمایش من بی تأثیر نبوده است. البته مدیوم تلویزیون و رسانه جمعی در معرفی کار تأثیر بسیار زیادی داشته، اما نمیتوان جوششها و کوششهایی که ساسان را شکل داده نادیده گرفت.
برای یک هنرمند صرفاً دیده شدن کافی نیست
احمدی در پاسخ به این سوال که بازیگری هستید که ره صدساله را یک شبه رفته و چقدر برای رسیدن به این جایگاه تلاش کردید، عنوان کرد: من هرگز ره صدساله را یک شبه نرفتم و سالها در این مسیر کار کردم. آزمون و خطا داشتم و یاد گرفتم. من هنوز راه های نرفته زیادی پیش روی خودم دارم. مسئله اینجاست که ابداً از اینجایی که ایستادم و کسی که هستم حس رضایت ندارم و قلباً معتقدم که جایگاه و درجات بالاتری در بازیگری برای من وجود دارد و خیلی راه مانده که بروم. هنر، خاصه سینما و تئاتر هرگز از زندگی من جدا نبوده و من تمام لحظات زندگی را با عشق و لذت فراوان بازی کردم و درگیر کشف،شهود و صرف فعل،درک جهان و هستی با سکوت هستم. باور دارم برای درخشیدن باید تلاش کرد؛ چون برای یک هنرمند صرفاً دیده شدن کافی نیست؛ چون برای آرتیست بودن باید درست زیست کرد.
ساسان برای من از ابتدا کاراکتر جالبی بود
بازیگر قورباغه درباره شخصیت پردازی نقش ساسان گفت: در نظر گرفتن ابعاد روانکاوانه و آرکیتایپ در طراحی شخصیت ساسان بسیار مشهود است. ساسان برای من از ابتدا کاراکتر جالبی بود؛ این آدم به طور بالقوه خصوصیت هایی داشت که می شد با کمی گشتن درونش و کشف کردنش به یک شخصیت چند وجهی رسید. این شخصیت هیچوقت خوب یا بد مطلق نبوده و من برای نزدیک شدن بیشتر به ساسان جزئیات زیادی را برایش طراحی کردم و خب ماه ها به جای ساسان زندگی کردم، نفس کشیدم و فکر کردم. در کنار همه اینها، راهنمایی های بازیگردان (سیامک راشدی) و کارگردان (احمد معظمی) در رسیدن به نقش بسیار کمک کننده بود.
احمدی در خصوص هیجان خواندن فیلمنامه سرجوخه گفت: زمان خواندن فیلمنامه (حسین امیرجهانی) این که سه داستان به شکل موازی پیش می رفت و از زبان آدم هایی با شخصیت های مختلف ولی دغدغههای مشترک بیان می شد، برایم جالب بود. از همه مهم تر اینکه موضوع یک موضوع روز بود و اکثر اتفاقات سریال مسائلی بود که این روزها نمونه های واقعی اش پیرامون خودمان اتفاق می افتد.
مخاطب با ساسان همذاتپنداری کافی و لازم را پیدا کرد
بازیگر نمایش« آلفا» درباره واکنش های مخاطبان عنوان کرد: به نظرم مخاطب با ساسان همذاتپنداری کافی و لازم را پیدا کرده و توانسته با او ارتباط برقرار کند. چون چشم، قلب، روح ساسان واقعی بود. خود، خودش بود،خیلیها وجه خاکستری ساسان را کاملاً حس کردند و خیلیها با وجه شوخ و دیوانه سَرکِش امروزی ساسان ارتباط برقرار کردند. برای من خوشحال کننده است که برای مردم باورپذیر بوده، چون من وسواس و کمال گرایی زیادی در رابطه با نقش هام دارم و سعی کردم ساسانی واقعی با اصل قیراط ممکن را به نمایش بذارم.
احمدی در خصوص اینکه قبل از بازی در نقش ساسان چقدر فعالیت شاخهای مجازی را دنبال کرده و اطلاع داشته، گفت: راستش خیلی اهل شبکههای اجتماعی به مثابه گشت و گذار و تفریح نیستم و به قاعده بیشتر از یک زمانی خاص براش وقت میگذارم؛ اما بعد از خواندن فیلمنامه، مشغول بررسی شدم و سعی کردم تحلیلها و نظرات دقیق متخصصین روانشناس و جامعهشناس را هم بخوانم. ماجرای سایتهای شرط بندی و شاخهای مجازی نیاز به کار فرهنگی بزرگ دارد.
این بازیگر در خصوص تأثیر پرداختن به قصه سایتهای شرط بندی و شاخهای مجازی کاهش معضلات روز بیان کرد: به نظرم ما در مرز آگاهی نسبت به این اتفاق قرار گرفتیم حس میکنم دیگر داریم از فصل آسیب پذیری کلان این ماجرا رد می شویم. سرجوخه هم به عنوان یکی از مسیرهای آگاهی کار خودش را خوب انجام داد . بازخوردی که در شبکههای اجتماعی، اطرافیان و حضور خودم در اجتماع گرفتم، نشان می دهد تاثیر خوب خودش را داشته است. گرچه امیدوارم این آگاهیبخشی به همین جا ختم نشود. ماجرا پیچیده و بزرگ است و نیاز به کار فرهنگی بزرگ دارد.
بازیگر نمایش «تهران زیر بال فرشتگان »درباره همکاری با این گروه گفت: گروهی بودیم که بیش از ۷ ماه باهم کارکردیم. همکاری خیلی خوب و متفاوتی بود. من قبلا با هومن سیدی در قورباغه برای پخش خانگی کار کرده بودم؛ اما تفاوت مدیومی قطعاً وجود داشته است. همین جا هم از همه همکاران و دوستانم در سریال سرجوخه قدردانی میکنم. حدود ۲۵ صفحه پیشنهاد تعریف شخصیت برای کاراکتر ساسان نوشتم.
احمدی در خصوص ارائه ایده و نظر خودش به کارگردان برای نقش ساسان عنوان کرد: ساسان روی کاغذ و به روایت فیلمنامه، شخصیت جذابی بود، اما من هم در موردش پیشنهاداتی داشتم که در جلساتی با کارگردان و فیلمنامهنویس مطرحشان کردم. من همیشه برای ترکیببندی نقشها، از فرمهای حیوانی استفاده میکنم. برای من ساسان خیلی فرم گرگ را داشت و به همین خاطر تمام تلاشم رو کردم که در همه حالات فرم گرگ رو در ایستادن، نگاه کردن، حرف زدن و رفتار و منش ساسان پیاده کنم. در کنار اینها با وسواس زیاد جزئیات رفتاری ساسان رو هم لیست کردم. از نوع بیدار شدن از خواب تا شکل خندیدن، تا مدل چشمها در حالات حسی مختلف و البته ساعتهای زیادی رو با بچههای پارکور کار گذراندم و تمرین کردم. ماحصل تمام اینها زیست ساسانگونه من بوده است.
احمدی درباره پیشنهادهای اخیر در سینما و نمایش خانگی گفت: در این مدت چند پیشنهاد سریال تلویزیونی شبکه خانگی داشتم، در حال خواندن فیلمنامه و سبک و سنگین کردن کارها هستم. به امید خدا در ماههای پیش را هم چندتا کار جدیدم برای اکران و نمایش آماده می شود که امیدوارم مورد توجه و پسند مردم خوبمان قرار بگیرد.
وی ادامه داد: نمایش خانگی فرصت خیلی خوبی شد تا تولیدات سینمایی ما چند پله رشد کند و به استانداردهای روز جهان نزدیکتر شود. فاصله زیاد داریم، اما این تلاش و این فرصت ستودنی و جذاب است. البته که بی عیب و نقص و کامل هم نیست و کمبودهای خاص خودش را دارد که اینجا مجالی برای این ماجرا نیست.
هژیرسام در پایان گفت: با ساسان شروع شد و باساسان هم تموم کنیم ، آخرین دیالوگ از ساسان در سرجوخه قدرت شیر تو ذهنشه ، بزرگیش تو قلبش ، غرشش به وقتش».
گفتگو از الهام قبادی
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سریال تلویزیونی رسانه ملی خواندن فیلمنامه نقش ساسان برای من
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۴۵۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفافسازی کند
حسین قره: آقایان در تلویزیون که خیال خودشان را راحت کردهاند، انگار وقت و زمان و گوش و چشم سایر حواس و قوای فاهمه و... که مخاطبان دارند، مِلک حضرتشان است و تصمیم و کنترلش با خودشان نیست، اخیراً هم که دیگر تبلیغ نمیسازند، در واقع خود آگهیها به سریال وسط فوتبال و سریال و... تبدیل شده است، شاید مخاطب یادش برود که داشت چه میدید و البته دیده شده بعضی از مواقع خود پخش هم یادش رفته و رفتهاند برنامه بعدی.
تلویزیون شفافسازی کنداگر مخاطب تلویزیون باشید گاهی آن قدر تبلیغات طولانی است که نسبت به زمان پخش و قیمت ثانیه و دقیقه تبلیغات در تلویزیون این شائبه برایتان پیش میآید که صداوسیما در شکل کلی سهامدار آن کالا و خدمات است؛ چون واقعاً خارج توجیه است، مثلاً فرض بفرمایید یک نوعی از چرخگوشت (تعمداً اسم و اصل برند و کالا را نمیگویم) هست که شما هر وقت تلویزیون را روشن کنید اول تبلیغکنندگان آن را میبینید. اگر یک برند برنامه بلندمدتی داشته باشد که هر خانواده ایرانی (حدود ۲۵ میلیون خانوار) یکی از این وسیله را داشته باشند، حتی اگر ۸۰ درصد سود حاصل از هر دستگاه را صرفه تبلیغات تلویزیونی کند باز هم باتوجهبه ساعات پخش در میانبرنامهها یا بین نیمههای فوتبال و... توجیه اقتصادی ندارد، آخر تبلیغات حاصل عدد و رقم است، یک برند این میزان از سود را هزینه میکند تا این میزان از بازار هدف محصولاتش را بخرند، آخر تکمحصولی که بازار جهانی هم ندارد، این همه تبلیغ را با چه توجیه اقتصادی انجام میدهد. مگر اینکه مثلاً در آغاز سال با بخش آگهی تلویزیون یک قرارداد کلی بسته شده باشد که مثلاً N هزار ساعت بخش در سال به قیمت N میلیارد تومان و گرفتن دو نوع تخفیف، یکی از بابت این که کالا موردبحث تولید ایرانی است و حمایت از بازار داخلی است و دیگر اینکه چون قرارداد موردی نیست و کلی و سالانه است.
همینجا چند سرفصل وجود دارد که میشود درباره آن صحبت کرد. یک اینکه تقریباً قریب بهاتفاق تبلیغات این چنینی را چند بازیگر و احتمالاً یک شرکت تبلیغاتی میسازند، پرسش اول این است، آیا محدودیتی و رانتی خاص برای سازندگان تبلیغات وجود دارد یا نه تصادفاً این اتفاقات رقم خورده است.
دوم اینکه اگر محدودیتی نیست آیا چنین شرایطی برای همه تولیدکنندگان ایرانی وجود دارد. اگر چنین است آیا تلویزیون فراخوانی عموماً داده است که شرایط برای همه کالاها و همه بازارها و خدمات وجود دارد و میتوانند از این بستر استفاده کنند. اگر این فراخوان داده شده و اگر شرایط برای همه یکسان است، در بازار تولید داخلی هیچ برند دیگری تمایل به این همه ساعت پخش ندارد؟ که این خود چند سرفصل دیگر را باز میکند که آیا برندها و تولیدکنندگان به این نتیجه رسیدهاند که همین میزان هم هزینه کردن در تلویزیون گران است و بازگشت سرمایه ندارد چرا که سرمایه گرانبهای اجتماعی تلویزیون ریزش داشته است.
فقط یک نکته دیگر میماند که در شرایط اجتماعی امروز و مسئله زنان به کار با مداقه نیاز دارد، آقایان ابتدا و میان و انتهای بعضی از برنامههای گفتوگومحور درباره زنان، تبلیغاتی را نشان میدهند که دغدغه زنان خانهدار این سرزمین خلاصه میشود در پوره سیبزمینی، این هم سطح سلیقه و دغدغه و بلندنظری، واقعاً خود حماسه است. (تأکید میکنم که آن تبلیغات میتواند در برنامههای آشپزی و یا سرگرمی محور پخش شود؛ ولی بعد از هر برنامههای منظور است.)
دوباره و بلکه شاید دوباره باید تأکید کنم که صداوسیما به دلیل اختصاص بودجه ملی - که امسال ۲۴ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است - باید نسبت به تمام کنشها و واکنشها، برنامهسازیها، تولیدات و... پاسخگو به ملت باشد. اگر تلویزیون خصوصی بود یا همچون شبکه نمایش خانگی منبع مالش از بخش خصوصی تأمین میشد، این همه تأکید لازم نداشت و آقایان جبلی و جلیلی که بر مسند و صندلی یگانه رسانه ملی نشسته تکیه زدهاند باید برای تکتک اقدامات پاسخگو باشند.
هنرمندان و فاجعه تبلیغات در شبکه نمایش خانگی و سینماهمانطور که همه میدانیم، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و... حوزه سینما چشم و دل از تلویزیون بریدهاند و به سینما و شبکه نمایش خانگی پناه بردهاند و ناگفته نماند که هنرمندان ترازی هم چشم و دل از همه چیز شستهاند و در سکوت نشستهاند. شاید توجیه بسیاری این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». بههرتقدیر کار ما قضاوت نیست و هر که هر چه خود میخواهد همان میکند؛ اما نکته کجاست، در شبکه نمایش خانگی و سینما که بخش خصوصی دستی در تولید آن دارد برای تأمین هزینه یا نیاز به سرمایهگذاری دارد که نیتش سود کم و حضور در خلق هنر است و یا نه سرمایهگذاری که مثل هر تجارت و بازار و صنعتی به دنبال سود مکفی و بهاندازه سرمایه است. بماند که هر کدام باشد مهم نیست مهم ارائه هنرمندانه تبلیغات در آثار است. این مسئله و پدیده هم مختص ما نیست، همه جهان گرفتار این نوع تولید تبلیغات هستند. این چرخه که باید کالای تولیدشده به دست مصرفکننده برسد و آن را مصرف کند که چرخه تولید دوباره بچرخد، هر چه هست فعلاً سرنوشت این عصر است؛ اما نوع ارائه آن بسیار مهم است.
تبلیغات گل درست حتی گرفتاری بزرگترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده و هست. بهخاطر دارم در یک نشست کارگردان فقید و بزرگ تئاتر جهان، پیتر بروک در زمان بخش یکی از جسورانهترین آثارش (مهابهاراتا) در تلویزیون همین مشکل را داشته که هر ۱۵ دقیقه آن فیلم تئاتر قطع و برنامه به بخش آگهی میرفته است. این قطع حس و حال و هوا برای یک فیلم تئاتر و مخاطب و تولیدکنندگان آن عذابآور بوده و پیتر بروک صحبت میکند و از سرمایهگذاران و گروههای تبلیغاتی میخواهد که اطلاعاتشان را در آخر و حتی تیتراژ بیاورند؛ ولی حس تماشاچی را در میانه اثر قطع نکنند. (نقل به مضمون عرض کردم؛ چون سالها پیش این ویدئو را دیدیم.)
قاعده سریال ها و پخشهای جهانی و تلویزیونها خصوصی این است که هر ۲۰ دقیقه فرصتی یک تا دودقیقهای به آگهی داده شود؛ اما اینکه در سریالی که هنرمندان برجسته در آن هستند به درودیوار آن تبلیغات چسبیده باشد و حتی در یک سریال مثلاً ساختمان مرکزی شرکت تبلیغکننده دیده شود... (باز هم تأکید میکنم که از ارائه مصداقی واقعی پرهیز دارم) دیگر فاجعه گل درشتی است و از خارج از عرف تمام درسهای تبلیغات است و قطعاً به ضدتبلیغ تبدیل میشود.
تبلیغات در عصر جدید با هنر گرافیک که هنری بصری است گره میخورد، مختصر و موجز و متناسب و با احترام به شعور مخاطب. اینکه در همه جای یک سریال نمای نزدیک بازیگر و سرش باشد و پشت سرش فلان شامپو که واقعاً ضدتبلیغ است. یکی از شروط استمرار یک هنر احترام به مخاطب است و هنرمندان آفرینشگر نباید اجازه دهند که تبلیغات غیرهوشمندانه و گل درشت به اعتبار آنان ضربه بزند.
توجه به تولید ملی و بهرهمندی تولیدکنندگان که سالانه میلیونها نفر از خدماتشان استفاده میکنند کار بسیار خوبی است، تبلیغات چنین پدیدهای است، اما استفاده در حد فوق ابزار و بیاحترامی به مخاطب را باید خود هنرمندان فکری برایش بکنند. هنرمندانی که کار تبلیغات میکنند باید سرمایهگذاران را توجیه کنند که چه چیزی برای آنان مناسب است. تندادن تمام به خواسته سرمایهگذار که احتمالاً خواستهای داشته و اصرار دارد که در چنین شرایط اقتصادی پر ماجرایی سرمایهگذاریاش حداکثر سود را داشته باشد باید با قواعد هنر هم بخواند، برای اعتبار برندی که ساخته است حداقل بپذیرد که ارائه هنرمندانه کالا و خدمات برندش برای شرکت و تجارتش سودی بلندمدت خواهد داشت.
تبلیغات محیطی که در اختیار سینما و شبکه نمایش خانگی است هم یکی از سرفصلهایی است که میتوان درباره آن نوشت که در این کوتاه نوشته نمیگنجد.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902705